- کم عیار
- ویژگی مسکوک زر که عیارش کم باشد، زر قلب، ناسره،
برای مثال زآنجا که پرده پوشی عفو کریم توست / بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار (حافظ - ۴۹۸)
معنی کم عیار - جستجوی لغت در جدول جو
- کم عیار
- نبهره مسکوکی که عیارش از حد معمول اندکتر باشد پول مغشوش قلب: (ز آنجا که پرده پوشی عفو کریم تست بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار)، (حافظ)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اندک بودن عیار مسکوک قلب بودن
هم ارزش
آنکه کم غذا بخورد، کم خوراک
دارای عیار کامل، درست عیار، کنایه از بی عیب و نقص
فلز و پولی که عیارش کامل و درست باشد تمام عیار. درست عیار، کامل و تمام از هر جهت تمام عیار: (مردی کامل عیار است . {} رتبه کامل عیاران از محک ظاهر شود تن بسنگ کودکان ده دامن صحرا مگیر) (صائب)
کسی که بدیگران آزار نرساند بی اذیت
آنکه کم خورد کمخور کم خوراک: (جمازه ای راهرو کوه کوهان کمخوار بسیار رو)
آنکه کم عمر کند و زندگیش کوتاه باشد
کسی که کم کار کند مقابل پر کار، کم تجربه ناشی
کمسال، کم زی کم سن کم سال، آنکه عمر اندک دارد: (سه چیز است کان در سه آرامگاه بود هر سه کم عمر و گردد تباه)، (بهندوستان اسپ و در پارس پیل بچین گربه ز ینسان نماید دلیل)، (نظامی)
آنکه کم کار می کند
Scarce
escasso
selten
rzadki
редкий
рідкісний
escaso
schaars
दुर्लभ
نادرٌ